ساختار تشکیلاتی و کارکرد اندیشکدهها
اندیشکدهها مانند هر سازمان و نهادی باید ساختار اداری محکم و متناسب و استانداردی داشته باشند که آنها را برای رسیدن به رسالت و اهدافشان کمک کند. ابعاد مهم در این ساختار عبارتند از: شیوه مدیریت، متغیرهای ساختاری، منابع مالی، چگونگی هدایت سازمان بهوسیله قواعد بنیانگذارانه، کمیته یا هیأت امنا، شیوه سازماندهی گروههای فعال در اندیشکده، میزان، نحوه و کیفیت آموزش کارکنان، شبکه ارتباطی قوی و پویا و غیره است. ساختار تشکیلاتی اندیشکده ها
این ساختار باید طوری تعریف شود که اندیشکده را برای ایفای نقش مؤثر در سیاستگذاریهای کلان در مواجه با پیچیدگیهای گوناگون مسائل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی آماده کند، بهطوری که بتواند با بهرهگیری از دانش روز، بهترین ایدهها و پیشنهادهای ممکن را در راستای سیاستگذاری کارآمد به متصدیان دولتی، بخش خصوصی و عموم مردم ارائه دهد. ساختار تشکیلاتی اندیشکدهها
ساختار تشکیلاتی ایده آل در اندیشکدهها مستلزم فراهم بودن همه بسترهای مناسب است، با این حال با بیان این ساختار مناسب و ایدهآل میتوان به مخاطبین این نوشتار کمک کرد تا بهینهترین تشکیلات را با توجه به شرایط خود در نظر بگیرند. ساختار تشکیلاتی اندیشکدهها
ساختار سازمانی ایدهآل اندیشکده:
برای طراحی ساختار سازمانی هر نهاد باید به عواملی چون: تخصصگرایی در سازمان، تمرکز و پیچیدگی اهداف سازمان، ابعاد محتوایی، استراتژیها، تکنولوژی مورد استفاده، رسمیت (مدارک و مستندات مربوط به کارکنان)، اهداف کلان سازمان، سطح دانش و مهارت و تخصص توجه کرد. با توجه به مواردی که گفته شد، یکی از بهترین ساختارهای سازمانی برای مدیریت اندیشکدهها، ساختار سازمانی افقی است. در این شکل نوظهور سازمانی، کار توسط تیمهای چند رشتهای انجام میشود، تیمهایی که برای تحقیق فرآیندهای کلیدی و نه انجام وظایف مشخص، تشکیل شدهاند و به پروژه نگاه فرآیندگونه دارند.
نوع دیگری از ساختار سازمانی که به اندیشکدهها پیشنهاد میشود، مدل ماتریسی است. این نوع طرح سازمانی در مقایسه با طرحهای دیگر بیشتر موجب تحرک و خلاقیت میشود و انعطافپذیری و تلاش تیمی را گسترش میدهد. سازمان ماتریسی در بین شرکتهای چند ملیتی که پروژهها و اهداف مختلفی دارند، بسیار رایج است. مدل ماتریسی در مواقعی استفاده میشود که در یک سازمان چند هدف و برای هر هدف یک مدیر انتصاب میکند. این مدیر با بقیه نفرات گروههای پژوهشی و مدیران آنها که اهداف میان مدت متفاوتی دارند، همچنین کارمندان بخشهای مختلف اندیشکده در ارتباط است و به نوعی هم به مدیریت ارشد اندیشکده و هم به بقیه مدیران پروژهها گزارش میدهد.
تخصصگرایی در یک ساختار به ایدهآل بودن آن ساختار و تشکیلات کمک شایانی میکند. به عبارت دیگر، بهدلیل اینکه اندیشکدهها به تجریه و تحلیل مسائل مختلف در سطوح گوناگون میپردازند و حتی برخی از آنها باید به مقامات ارشدی چون رؤسای جمهور و وزرا، مشاورههایی ارائه بدهند، بهتر است [یا به نحوی دیگر میبایست] میزان تخصصگرایی در آنها زیاد باشد.
پذیرش شخص مدیر اندیشکده توسط اعضا و کارکنان اندیشکده بسیار اهمیت دارد و او باید در مواردی مانند: سازماندهی محققان و گروههای تحقیق، انتخاب و پرورش رهبران گروههای تحقیق، نظارت بر عملکرد گروهها، رفع موانع موجود در مسیر رسیدن به اهداف گروهها، بهترین عملکرد را داشته باشد.
و در آخر فرهنگ حاکم بر محیط اندیشکده، قوانینی که در اندیشکده وضع میشود، پویایی اعضای اندیشکده، خلاقیت در ارائه راهکارها و پیشنهادات در همه مسائل درونگروهی و برونگروهی، روحیه همکاری بین همه کارکنان اندیشکده از جمله مواردی است که به ساختار هرچه بیشتر ایدهآل اندیشکدهها کمک فراوانی میکند. ساختار تشکیلاتی اندیشکده ها
نویسنده: مریم جهانبخش