سیر تحول حکمرانی _ بخش اول (حکومت دموکراسی)
|
حکومت از نقطه نظر علم سیاست، ابزاری در راستای اداره امور اجتماعی و سیاسی مردم و نظارت بر مسائل فرهنگی و اقتصادی است که از طریق آن میتوان سیاستها و اقدامات مورد نیاز برای اداره هر چه بهتر جامعه را به مرحله اجرا درآورد. استفاده از هر ابزاری در جهت نیل به ارزشها است که در این بین نقش رویکردهای اتخاذ شده از طرف دولت بسیار حائز اهمیت است. رویکردها یا همان موضعگیریهای خاص از طرف دولت با تحقق بخشیدن به ارزشهای مورد توجه نظام سیاسی هر کشوری در جستجوی اهدافی هستند که بررسی و شناخت هر چه بهتر آن اهداف میتواند در انتخاب بهترین روش و یا یافتن روشی جدید برای اداره امور کشور مؤثر واقع شود. برای این مهم حکومت دموکراسی به عنوان نمونهای از فراگیرترین حکومتهای جهان مورد بررسی و ارزیابی قرار میگیرد.
دموکراسی:
حکومتها از جهت نوع به سه گروه زیر تقسیم میشوند:
- حکومت فرد بر مردم
- حکومت جمع بر مردم
- حکومت مردم بر مردم.
دموکراسی؛ حکومت مردم بر مردم است که آرمان اصلی آن توجه به حق برابر همه افراد جامعه برای شرکت در تصمیمگیریهای دولت است. حکومت دموکراسی با توجه به رویکردهای مورد توجه دولتها شکلهای متفاوتی به خود میگیرد و بر همین اساس است که ما شاهد گونههای مختلفی از حکومت دموکراسی هستیم. برای مثال، دموکراسی لبیرالیستی، دموکراسی پلورالیستی، دموکراسی سوسیالیستی و غیره، مسأله حائز اهمیت در این جا این است که ببینیم هر حکومت دموکراسی چه اهدافی را دنبال میکند و در این مسیر به چه ارزشهایی توجه دارد و بر همین اساس از چه ابزارهایی برای پیشبرد برنامههای خود استفاده میکند.
هدف اصلی دموکراسی همانطور که از عنوان آن پیداست، توجه به مردم و اصالت دادن به آنهاست منتهی رویکردهای اتخاذی شکل مواجهه با این مهم (مردم) را تحت تأثیر قرار میدهد. برای نمونه، در دموکراسی لیبرال بحث آزادی مردم شکل ویژهتری به خود میگیرد یا در دموکراسی سوسیالیستی موضوع اصلی، اصلاح نظام سرمایهداری و جامعهگرا بودن است که برای هر کدام از انواع حکومتها ارزشها، تعیینکننده معیار برنامهریزی در سیاستهای کلان حکمرانی جوامع است.
دموکراسی عناصر و مؤلفههایی دارد که به طور کلی نشانگر ماهیت واقعی آن است، عبارتاند از:
۱- مشارکت مردم در تعیین سرنوشت سیاسی کشور
۲- انتخابات که تأمینکننده مشارکت قانونی شهروندان است و موجب پاسداری از حقوق مردم در برابر تجاوز، فراهم کننده انتقال مسالمت آمیز قدرت و جلوگیری کننده از رفتارهای خشونت آمیز و همچنین افزایش دهنده آگاهی و بینش سیاسی مردم است. بنابراین، انتخابات، یک ابزار مهم برای حاکمیت مردم بر سرنوشت خود و تحقق آن به شمار میآید و نقش اساسی را در حکومتهای مردم سالار دارد.
۳- نمایندگی که بهواسطه رشد جمعیت در جوامع، از ضرورتهای زندگی نوین اجتماعی محسوب میشود . نمایندگان نیز از طریق انتخابات مستقیم از طرف مردم برگزیده میشوند تا به نیابت از آنان وظایف قانونگذاری و نظارت بر اجرای قوانین را بر عهده بگیرند.
همانطور که در سطور بالا ذکر شد، دموکراسی دارای مدلهای متفاوتی است که بر اساس رویکردهای اتخاذ شده از طرف دولت شکل میگیرند و اگر نوع حکومت شکل ظاهری آن باشد، رویکردها محتوای حکومت را معرفی میکنند. رویکردها میتوانند در چند موضوع مختلف نیز وجود داشته باشند که بر اساس اولویتهای دولت، دستهبندی میشوند. به طور کلی رویکردها مدلی برای پرداختن و تحقق بخشیدن به ارزشهای مطرح در جامعه هستند که مهمترین ویژگی ارزشها این است که در بسیاری از جوامع تعریف مشترکی دارند، مانند احترام به حقوق همه انسانها. در معرفی مدلهای دموکراسی بحث ارزشها و هدفها بسیار تعیینکننده هستند و به طور کلی بر همین اساس است که ما مدلهای متنوعی از دموکراسی را شاهد هستیم. ارزشها و هدفهای عنوان شده بر اساس جهانبینی حاکم بر تفکرات مؤسسین هر دموکراسی تعیین میشود. از نظر محتوا، جهانبینی به دو دسته جهانبینی الهی و جهانبینی مادی تقسیم میشود و تمامی انواع جهانبینیها زیرمجموعهای از این دو گروه هستند. بر همین اساس، در بحث حکومت و نظامهای سیاسی نیز نوع جهانبینی در خط مشی سیاسی هر کشوری نقش تعیینکنندهای دارد و رویکردهای فکری و سیاسی نیز بر اساس اولویتهای مطرح شده در هر جهانبینی ردهبندی میشوند. حکومتهای مردم سالار به طور کلی شامل دو دسته هستند، دیدگاه دین محور و دیدگاه ماده محور که بسیاری از دموکراسیهای نام آشنا همچون دموکراسی لیبرال، سوسیالیستی و غیره، زیر مجموعهای از دموکراسیهای مادی یا ماتریالیستی هستند. در دموکراسیهای دینی بسیاری از ارزشها و باورها در دل دین پاسخ داده میشوند، همچون آزادی، اخلاق، انسانیت و غیره، اما در سایر نمونههای دموکراسی تمامی ارزشها بر اساس اولویت و تصمیمات دولت تعیین میشوند و بر همین اساس است که در یک نوع از دموکراسی بحث آزادی مهمتر از هر مسأله دیگری قلمداد میشود و سایر ارزشها را تحت الشعاع خود قرار میدهد.
دموکراسی دینی (مردمسالاری دینی): نظام مبتنی بر مردمسالاری دینی بر حاکمیت الهی و حاکمیت مردمی استوار است و دین یک پسوند توصیفی است که نشاندهنده نگاه افراد جامعه به مردمسالاری و پذیرفتن آن از منظر دین است. در مردم سالاری دینی، اگرچه رأی و نظر مردم مورد توجه قرار گرفته است، اما بحث محوری ارزشهای دینی است و مردم نیز خواستار دموکراسی در پرتو دین بوده و خواهان اجرای اصول و روشهای دینی در اداره حکومت هستند. در این سیستم، ارزشهای موجود در جامعه بر مبنای ارزشها و اخلاق ضروری جامعه برای شکلگیری مردم سالاری مورد توجه قرار گرفته و وارد سیاستهای حاکمیت میشوند. از مهمترین ویژگیهای مردم سالاری دینی، حفظ کرامت انسان، عدالت محوری و قانونگذاری بر اساس شریعت الهی، مشارکت مردم در تمامی حوزههای مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، نظارت بر قدرت سیاسی و همچنین پاسخگویی مسئولان به مردم و غیره میباشد. در نهایت، با در نظر گرفتن این اصل که هر ابزاری در پی دستیابی به ارزشی است و ارزشها نیز در جهت نیل به اهدافی مورد توجه قرار میگیرند، دموکراسی دینی نیز ابزاری برای رسیدن به ارزشهای انسانی مطرح شده در دین در جهت دستیابی به آرامش و رسیدن به کمال است.
دموکراسی ماده محور (ماتریالیستی): بر خلاف دموکراسی دینی که خدامحوری درکانون توجه آن قرار دارد، در دموکراسی مادی انسان در مرکز توجه قرار میگیرد که ریشههای آن را باید در جهانبینی اومانیسم و جنبش رنسانس جستجو کرد. در این رویکرد که به بخشهای جزئیتر دیگری تقسیم میشود، قدرت خواست و تفکر انسان، فارغ از اراده و خواست خداوند مطرح میشود و تصمیمات اتخاذ شده از طرف دولت نیز بدون در نظر گرفتن احکام هر دین و شریعتی و صرفاً بر اساس ارزشهای عنوان شده از طرف مؤسسین دولت به مرحله اجرا در میآیند. از مهمترین دموکراسیهای ماده محور میتوان به دموکراسی لیبرالیستی اشاره کرد که آزادیهای فردی در آن بسیار حائز اهمیت است و هیچ ایدئولوژی بر اراده آزادانه افراد برتری ندارد. دموکراسی لیبرال به نوعی، شکل تعدیل یافتهای از لیبرالیسم اولیه است که به شکل آزادیهای بی حد و مرز، نابرابریها در تمامی ابعاد زندگی، مسائل اجتماعی و اقتصادی و همچنین سودجوییهای بیپایان خود را نشان میداد. دموکراسی سوسیالیستی نیز نمونه دیگری از حکومتهای مردمسالار است که مانند دموکراسی لیبرال که ترکیبی از دموکراسی و لیبرالیسم بود، ترکیبی از دموکراسی و سوسیالیسم است. در تفکر سوسیالیستی تأکید اصلی بر اقتصاد، برابری و توزیع عادلانه ثروت و مبارزه با سرمایهداری است.
در این نوشتار تلاش شد دید کلی نسبت به انواع دموکراسی ارائه شود تا در ادامه مسیر و پس از بررسی انواع حکومتهای دیگر مطالعه مقایسهای بین انواع حکومتها و نقاط ضعف و قوت آنها امکانپذیر باشد.
نویسنده: نفیسه رضوانیزاده
بازپینگ: مطالب بخش حکمرانی - اندیشکده مشیر