سیر تحول حکمرانی _ بخش دهم (تفکر سیاسی جان لاک)
|
به طورکلی آراء و نظریات اندیشمندان قرن هفدهم در تمامی ابعاد بر محوریت موضوعی تحت عنوان وضع طبیعی پایهریزی شده است. منظور از وضع طبیعی شرایطی است که رجوع به هر مسالهای و ارائه نظریهای در باب آن بر اصول حاکم بر طبیعت منطبق باشد. آزادی یکی از محوریترین موضوعاتی است که بر مبنای وضع طبیعی مورد توجه قرار گرفته است و به طور کلی در نظریههای سیاسی بسیاری از اندیشمندان قرن هفدهم نقش کلیدی دارد. در ادامه معرفی آراء و نظریات اندیشمندان سیاسی قرن هفدهم (قسمت های هشتم و نهم از مجموعه مقالات سیر تحول حکمرانی) در مقاله کنونی به شرح آراء و نظریات جان لاک در زمینه حکمرانی میپردازیم.
فلسفه سیاسی جان لاک (John Locke)
همانطور که در سطور بالا اشاره شد، وضع طبیعی موضوعی است که تمامی اندیشمندان قرن هفدهم در باب آن نظریاتی ارائه دادهاند. فلسفه سیاسی جان لاک با توضیح او درباره وضع طبیعی و نقش و جایگاه انسان در شکل طبیعی آغاز میشود. بنا به تعریف لاک، بر اساس قوانین طبیعی ما هرگز نمیتوانیم از حقوقی که طبیعت در اختیارمان گذاشته است چشم بپوشیم و یا از آنها استفاده نکنیم و در اختیار برخی از افراد قرار دهیم و همچنین هرگز نمیتوانیم این حقوق را از کسی سلب کنیم. لاک معتقد است که انسانها به واسطه آزادی و برابری با یکدیگر، در استفاده از قوانین طبیعی نیز با یکدیگر برابرند زیرا در نظام خلقت همه انسانها دارای ارزش یکسان و برابری هستند.
قوانین طبیعی قوانینی هستند که مستقیماً و بدون واسطه از طرف همه انسانها درک میشود و به واسطه اینکه هر انسانی برای خود یک سری قوانین طبیعی را اساسی و ضروری میشمارد، این حق را باید برای سایر انسانها نیز قائل باشد و همه انسانها موظف به رعایت قوانین طبیعی و احترام به حقوق یکدیگر هستند. از نظر لاک قانونی که انسانها را به درک و رعایت قوانین طبیعی رهنمون میشود قانون عقل است. در قانون عقل به انسانها آموخته میشود که همه افراد دارای استقلال فردی بوده و از برابری یکسانی نیز برخوردارند و بر همین اساس هیچ کسی نباید به زندگی شخص دیگری آسیب و یا گزندی برساند.
قوانین طبیعی قوانینی هستند که مستقیما و بدون واسطه از طرف همه انسانها درک میشود |
از نظر لاک و بسیاری از اندیشمندان این دوره همچون هابز، وضع طبیعی وضعیتی است که انسانها پیش از آنکه بخواهند حکومتی را تاسیس کنند و قراردادهای اجتماعی را تدوین نمایند وجود داشته است و بر همین اساس از بدیهیترین و ابتداییترین قوانین جوامع انسانی محسوب میشوند. منتهی مسألهای که در این میان اجتنابناپذیر بوده این است که قوانین طبیعی با وجود اینکه انسان را موجودی آزاد و خودمختار میداند اما محدودیتهایی طبیعی را نیز به دنبال دارد و بر همین اساس وجود قوانین مدنی و اجتماعی نیز اجتنابناپذیر است که همین مسأله زمینه شکلگیری حکومت (حکمرانی) و ساختارهای اجتماعی مختلفی با توجه به نوع جهانبینی ملتها و حاکمان را ایجاد میکند.
قانونی که انسانها را به درک و رعایت قوانین طبیعی رهنمون میکند قانون عقل است |
آزادی مورد نظر لاک که در وضع طبیعی مطرح میشود یک آزادی افسارگسیخته و بی بند وبار نیست زیرا بر اساس قوانین طبیعی که منطبق بر عقل هستند اگرچه انسان در وضع طبیعی آزادی نامحدود دارد اما حق تباه کردن و سلب آزادی دیگران و حتی خود را نیز ندارد. دیدگاه لیبرالیستی لاک در این زمینه با نظریه آزادی فردی مغایرت دارد زیرا در آزادی فردی هیچ محدودیتی برای انسانها وجود ندارد اما لیبرابیسم مورد نظر لاک که تحت عنوان وضع طبیعی به آن میپردازد به واسطه قوانین طبیعی از محدودیتهایی نیز برخوردار است که همین مسأله ویژگی شاخص لیبرالیسم جان لاک است.
آزادی مورد نظر جان لاک یک آزادی افسار گسیخته و بیبند وبار نیست |
بر اساس نظریه وضع طبیعی لاک، اگر همه انسانها بتوانند بر اساس قوانین طبیعی رفتار کنند، صلح میان ملتها به صورت دائمی برقرار خواهد بود و بر همین اساس هیچگاه جنگی هم بین ملتها صورت نمیگیرد اما اگر انسانها نتوانند بر اساس، مسیر عقلانی و یا به واسطه منافعی که دولتها به دنبال آن هستند رفتار کنند به حقوق دیگران تجاوز کرده و موجبات شکلگیری جنگ را فراهم میسازند.
حکومت مطلوب از نظر لاک حکومتی بر پایه توافق همگانی و رضایت عمومی است |
با توجه به تاکید لاک بر قوانین طبیعی، حکومت مورد نظر او حکومتی است که مورد توافق همگانی آحاد ملت قرار گرفته باشد خواه این حکومت مورد تایید آحاد ملت دموکراسی باشد خواه سلطنتی و… مسأله حائز اهمیت در انتخاب مدل حکمرانی، نوع حکومت نیست بلکه توافق همگانی است که بر اساس خواست و رضایت مردم صورت میگیرد و هدف چنین حکومتی چیزی جز خیر و صلاح عمومی آحاد جامعه نیست.
نویسنده: نفیسه رضوانی زاده
بازپینگ: مطالب بخش حکمرانی - اندیشکده مشیر