چالشها و فرصتهای نظام سنجش در آموزش رسمی
|
یکی از رویکردهای استفاده شده در نظام تعلیم و تربیت که در مطلب سیر تحول آموزش و پرورش در تاریخ، بخش دوم، ایران باستان به آن اشاره شد رویکرد وطنپرستی یا ناسیونالیسم است. اهمیت وجود رویکرد در نظام آموزشی یک کشور، آنجایی مشخص میشود که بتواند ارزشهای مطرح در جامعهی هدف را نمایان سازد. از این رو تفاوت موجود در ظاهر رویکردها که در نهایت نظام آموزش و پرورش را در جوامع مختلف تحت تأثیر قرار میدهد در این است که، این رویکردها به ارزش و یا ارزشهایی وابسته است که در جامعه دارای اولویتهای متفاوتی هستند. از این جهت است که در وطنپرستی ایران باستان و دیگر جوامع، مانند یونان باستان تفاوت وجود دارد.
هویت فردی یکی از فاکتورهای مهم در رویکرد ناسیونالیسم به شمار میآید. پاسخگویی به چیستی و ماهیت انسان روشی است که از طریق آن میتوان به هویت فردی شخص رسید. اگر همان انسان هویت خود را در اجتماعی از انسانها مورد بررسی قرار دهد، به هویتی جدید دست پیدا میکند که این هویت اعتبار خود را از جمعی که در آن قرار گرفته بدست آورده است و این هویت جدید را هویت جمعی آن شخص مینامند. حال اگر ما این هویت جمعی را در مقیاسی بزرگتر در نظر بگیریم، به مفهوم ملت خواهیم رسید. به طور ساده میتوان ملت را اینگونه تعریف کرد که مجموعهایی به هم پیوسته از انسانها است که دارای ارزشهای مشترکی هستند، این ارزشها در جوامع مختلف دارای وجوه مشترکی است مانند ارزش احترام به بزرگان که در بسیاری از جوامع مورد اهمیت قرار گرفته است؛ به همین خاطر ارزشها محدود به زمان و مکان خاصی نبودهاند، مانند: زبان، نژاد، خاک و مرز و بوم، فرهنگ و… . افراد این مجموعه به هویت جمعی یا ملت خود دلبستگی دارند و با توجه به مطالب گفته شده میتوان اینگونه بیان کرد که ناسیونالیسم علاقهایی ذاتی است که افراد جامعه به هویت جمعی یا ملی خود پیدا میکنند.
یک نکته حائز اهمیت در بهکارگیری رویکردها این است که، اگر از آنها به صورت متعادل استفاده شود و از حد تعادل خارج نشود، میتواند ارزشهای نهفته درونی خود را به صورت عالی و در مقامی وارسته بروز دهد؛ ولی اگر از تعادل خارج شود و در آن افراط و تفریط صورت بگیرد، دیگر نمیتواند به عنوان یک ارزش تلقی شود. به عنوان مثال در رویکرد ناسیونالیسم، اگر در موضوع مهمی چون نژاد افراط شود، جامعه تبدیل به یک جامعه نژادپرست خواهد شد و آسیبهای جبران ناپذیری چه در خود آن جامعه و چه در جامعههای وابسته و در ارتباط با جامعه نژادپرست وارد میکند. حال اگر دچار تفریط شود، آن جامعه تبدیل به یک جامعهایی خواهد شد که در مقابل استعمار دیگر جامعهها ضعیف بوده و به راحتی زمینه را برای استعمار خود فراهم میکند و همچنین آن جامعه بخاطر نادیده گرفتن موضوع نژاد در بحث هویت ملی، دچار بیهویتی شده و در نتیجه هویت ملی خود را از دست میدهد. با این حساب در اجرای رویکرد در نظام آموزشی باید نهایت دقت و مهارت را بهکار بست چرا که عدم اجرای درست در این رویکردها تبعات ناگواری برای جامعه خواهد داشت.
رویکرد ناسیونالیسم مانند رویکردهای دیگر مثل اومانیسم که در مطلب تأثیر اومانیسم در نظام آموزش و پرورش گفته شد، وابسته به اندیشه و تفکرات افراد تأثیرگذار در آن نظام آموزشی نیز است. در همهی جوامع وطنپرستی یا ملیگرایی قابل مشاهده است؛ ولی در آنها تفاوتهایی وجود دارد و این امر همانطور که قبلا گفته شد وابستگی این رویکرد به اندیشهها و ارزشهایی که در پس آن قرار دارد را نمایان میکند. به طور مثال در ایران باستان، ارزش وطندوستی و ملیت ورای ارزش جان و مال انسان قرار دارد و این مسئله در نظام آموزش و پرورش بهکار رفته در جامعه ایران باستان بهخاطر وجود رویکرد ناسیونالیسم در آن نظام آموزشی، به صورتهای فراوان ذکر و آموزش داده شده است، داستانهای اساطیری موجود در ایران باستان گواه بر این موضوع است که وطنپرستی و تعلق خاطر به خاک ایران جزء ارزشهایی است که از دیرباز در ذات مردم ایران وجود داشته است و متولیان آموزش در ایران باستان با شناخت درست از این ارزش و بهکار گیری رویکردی متناسب با این ارزش، آن را در مردم ایران نهادینه کردند. ولی در یونان باستان در مقایسه با ایران باستان وطنپرستی و ملیگرایی در درجهایی پایینتر قرار داشت و خدایان در مرتبهایی بالاتر از وطن قرار میگرفتند. همین تفاوت اولویت در ارزشهای جامعه باعث تفاوت در وطنپرستی اقوام و جوامع گوناگون میشود.
نویسنده: سید میلاد نوابی