cropped-cropped-نشانه-png-اندیشکده-2.png

اندیشکده مشیر

مرکز مطالعات آینده پژوهی و سیاست گذاری

اندیشکده مشیر

اندیشکده مرصاد

چاپ‌مقاله

اندیشکده مرصاد

تاریخچه اندیشکده مرصاد:

اندیشکده مرصاد از سال ۹۲ توسط گروهی از طلاب جوان حوزه‌ی علمیه که پیشتر تجربه فعالیت‌ مشترک دانشجویی در دانشگاه صنعتی شریف داشتند شروع به فعالیت کرد. این گروه بخشی از جریانی انسانی از طلاب بودند که به سبب حضور پیشینی یا پسینی خود در معرکۀ چالش‌های عینی اجتماعی و سیاسی، استمرار حیات حوزوی خود را در الگوهای سنتی رشد و خدمت‌رسانی برنمی‌تافتند. تشکل‌های مختلفی از این جریان و مخصوصا در بستر دو مدرسۀ معصومیه و مشکات، سربرآوردند و غالبا نیز به الگوهای شبکه‌سازی، تربیتی، تبلیغی و تبیینی و پژوهشی در فعالیت‌های خود روی آوردند. در این میان هستۀ اولیه گروه مرصاد قالب کار اندیشکده‌ای را برای اثرگذاری مناسب‌تر تشخیص داد و از لحاظ مضمونی نیز پس تجربیاتی چند در حوزۀ انتخابات و مسائل حوزه، از سال ۹۳ قدم در قلمروی مسائل جهان ‌اسلام گذاشت. از این مقطع، عمدۀ پشتیبانی اندیشکده با مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی (فتوت) بود که تا انتهای سال ۹۵ ادامه داشت و برخی از مهمترین تولیدات اندیشکده و شکل‌گیری چهارچوب‌های اصلی آن در همین دور‌ۀ کوتاه به ثمر رسید و زمینه حرکت به سمت استقلال در ساختار و منابع را فراهم نمود. حفظ استقلال و جسارت طرح افکار مبتکرانه، تقید به مماس ماندن با بافت حوزه و قم، و پرهیز از ورود غیرتخصصی در دوقطبی‌های سیاسی، هریک به تنهایی دلیلی مکفی برای ایجاد مسائل لاینحل در برابر یک سازمان و گروه جوان بوده است.

چشم‌انداز:

اندیشکده مرصاد در افق مطلوب خود اثرگذارترین اندیشکده جهان اسلام است؛ با ارتباطی مستحکم با نهاد فقاهت شیعه، به‌طوری که مبدل به رکن اثرگذاری حوزه در سازوکار سیاست‌گذاری و عقبۀ دانشی نهاد ولایت‌فقیه گردد. در این افق، ساختارهایی قانونی همچون دفتر رهبری، مجلس خبرگان و شورای نگهبان که برای عینیت‌ بخشی به نقش نهاد فقاهت در نهاد قدرت تأسیس شده‌اند، اندیشکده را منشأ و مرجع شناخت و ایده‌پردازی و سیاست‌سازی در حوزه مسائل کلان خود خواهند یافت.

مأموریت:

اندیشکده مرصاد، مجموعه‏‌ای حوزوی و با پس‌‏زمینه‌‏ای از دغدغه‌‏ها و افکار نسل جدید انقلاب اسلامی است. قاطبۀ حوزویان انقلابی نسل جدید دغدغه‌‏هایی از جنس تحول حوزه و کشاندن پای آن به صحنه‏‌های مختلف اداره جامعه، جاری کردن اندیشه اسلامی در روندهای اجتماعی و تمدنی دارند. اما آنچه بالفعل اندیشکده مرصاد را در میان این طیف متمایز می‌کند گزینش‌هایی منحصربه‌فرد است که در زمینۀ انتخاب «لایۀ شناختی»، «مخاطب» و «محصول» انجام داده است و عناصر ثابت و هویتی آن محسوب می‌شوند.

  • واسطه‌ی میان نظر و عمل

اولین گزینش تعین بخش به مرصاد در شیوه برقراری توازن میان دو عرصه نظر و عمل نشان خواهد می‌دهد. مرصاد نه پژوهشگاه تحقیقات بنیادی و نه پیمانکار پروژه‌های میدانی است. به بیان ایجابی، اندیشکده مرصاد متکفل انضمامی‌ترین و عینی‌ترین و جزئیت‌گراترین وظایف نهادهای علمی و دانشی‌ترین و ذهنی‌ترین و کلیت‌گراترین کارکردهای نهادهای اجرایی است. این نقش مقوم مرکزی ماهیت اندیشکده‌ای مرصاد است و در واقع ویژگی تمام مؤسساتی است که خود را حقیقتا اندیشکده می‌دانند. چنین نقشی طبیعتا مستلزم ورودهای جدی به مباحث تئوریک از یکسو، و از سوی دیگر، درگیر شدن در فرایند کاربست و اجرای تئوری‌ها خواهد بود؛ اما اعضای اصلی اندیشکده، نه از این سو خود را درگیر هرگونه بحث اندیشه‌ای نامربوط به مسائل عینی جامعه می‌کنند و نه از آن سو، نیروی خود را در تصدی‏گری و جزئیات اجرای پروژه‌ها هزینه می‌نمایند، بلکه به طراحی فرایندی برای کانال‏کشی موثر «حوزه تئوری به اجرا»، و «بالعکس» می‌پردازد.

  • مخاطب

اولویت‌گذاری‌ دیگر به جامعه هدف مربوط می‌شود. یک مجموعه حوزوی می‌تواند انتخاب کند که اندیشه دینی را در چه برشی از جامعه بسط خواهد داد؛ توده‌های مردم محروم، اهل سنت کشورهای مغرب عربی، سازمان‌های رسانه‌‏ای مستقل و یا جامعه دانشجویی نخبه کشور، هرکدام یک هدف‌گذاری خوب میان‏‌مدت است. انتخاب اندیشکده، «نهاد تصمیم‏‌گیری راهبردی انقلاب اسلامی» است.

  • محصول

گزینش دیگر، انتخاب بین خروجی‏ محوری و تربیت نیرو است. طبیعتا در فرایند تولید خروجی و محصول، نیروهای انقلابی نیز تربیت می‌شوند، و تربیت نیروهای انقلابی توانمند در عرصه فوق الذکر، محصولات جانبی تدریجی و محصولات مهم‌تر بلندمدت نیز خواهد داشت. اما مشخص بودن اولویت و تمرکز اصلی، می‌تواند در بزنگاه‌های تصمیم‌گیری و تخصیص سرمایه‌ها، نقش تعیین‌کننده‌ای داشته باشد. در این راستا، اندیشکده مرصاد خروجی‏ محوری و تمرکز نیروها بر «حل مسائل عینی» نهاد تصمیم‏‌گیری کلان را مد نظر خواهد داشت، که البته به شکل طبیعی و به عنوان اثر جانبی، به یاری خدا منجر به تربیت نسلی از استراتژیست‌های دینی، یعنی تحقق یکی از مأموریت‌های اصلی حوزه علمیه نیز خواهد شد.

راهبردها:

در ترسیم نقشۀ راهی که می‌تواند اندیشکده را، با حفظ عناصر هویتی و دامنۀ مأموریتش، به چشم‌انداز مطلوب برساند اندیشکده به بسته‌ای از راهبردها رسیده است.

  • تمرکز بر مسائل فرارشته‌ای

اعتبار سیاست‌های تجویزی نسبت مستقیمی با گستره متغیر‌های بررسی شده برای کشف یا طراحی آن‌ها دارد. اگر مقرر باشد راهبرد‌های تولید شده تبدیل به سیاست‌های بالادستی و راهبرد‌های کلان نظام شوند تحدید متغیر‌های مورد مطالعه به حوزه‌ای خاص می‌تواند اعتبار تولیدات را در این مستوا مخدوش نماید. لذا اگر مدعی رئیسی بودن نقش حوزه در رهبری جامعه هستیم ضروریست نهاد سیاست‌ساز حوزوی بتواند اشرافی جامع نسبت به متغیر‌های اساسی دخیل در رهبری به دست آورد. با این درک اندیشکده تلاش کرده است در انتخاب پروژه‌های خود، نسبت به قرارگرفتن موضوع این پروژه‌ها در حصار دیسیپلین‌های رشته‌ای حداکثر اجتناب را بنماید. انتخاب حوزه مطالعات منطقه‌ای به عنوان نخستین حوزۀ مطالعاتی اندیشکده عمدتا به همین رویکرد بازمی‌گردد. چراکه تقسیمات منطقه‌ای در عین اینکه می‌توانند دایرۀ موضوع را تنگ‌تر نموده و امکان شناخت را آسان‌تر نمایند، ابعاد مختلف یک جامعه و پیچیدگی‌های آن را حفظ می‌کند.

  • تولید دانش در حوزۀ راهبری دینی

در مسیر برقراری اتصال اندیشکده با نهاد علم و ایفای نظری‌ترین بخش مأموریتمان، اندیشکده تولید دانش در حوزه راهبری دینی را مد نظر قرار خواهد داد. برای تولید این دانش، در قدم اول، اهداف بلند مدت و بسیاری از اهداف میان مدت، تحت تاثیر جهان بینی اسلامی و قرآنی تغییر کرده و در مسیر رسیدن به این اهداف نیز «حدود» مهمی معین خواهد شد. اما این پایان کار نیست. لحاظ کردن این چارچوب اولیه، نقطه شروعی است برای متفاوت اندیشیدن به فرصت‌ها و ظرفیت‌ها، و تولید تئوری‌های ایجابی برای نحوه اداره جامعه؛ تئوری‌هایی که به برکت وجود نظام اسلامی، قابلیت رشد و پختگی آن در دیالکتیک میان نظر و عمل نیز فراهم است. علاوه بر این، منبع غنی دیگری به نام سیره اهل بیت، که در صورت بررسی روشمند و دقیق تاریخی، منعکس کننده راهبردهای ائمه معصومین در فرازها و فرودهای ۲۵۰ سال رهبری اجتماعی است، به ضمیمه سیره رفتاری و گفتاری دو امام امت در عصر حاضر، که یکی از تفاسیر معتبر و آزموده شده سیره رهبری اهل بیت محسوب می‌شود، الهام بخش اندیشکده در توسعه مبانی این دانش جدید خواهد بود.

  • ارتباط دوسویه و وسیع با نهادهای عامل

برای دستیابی به شناختی انضمامی و فراهم کردن سازوکارهای اثرگذاری بر هسته‌های تصمیم‌گیر نظام لازم است نوع خدمت و خدمات‌گیرندگان از اندیشکده به نحوی انتخاب شوند که نیازهایی حقیقی از این نهادها برطرف گردد تا در مقابل زمینه دسترسی اندیشکده به چالش‌های موجود و همچنین اطلاعات میدانی و دست‌اول فراهم گردد. از سوی دیگر پیچیدگی‌های نظام تصمیم‌گیری و تنوع مراکز سیاست‌پردازی ایجاب می‌کند که خدمات اندیشکده به نحوی طراحی گردد که بتواند زمینه تعامل با طیف وسیعی از این مراکز را فراهم نماید. از خلال این توسعه در روابط امکان درک دینامیک روابط میان این مراکز و همچنین مسیرهای بهینۀ اثربخشی به محصولات تولید شده در اندیشکده فراهم می‌گردد.

  • شبکه‌ی نخبگانی

با وجود تمام تدابیری که در رابطه با نسبت اندیشکده با سیاست‌گذاران ذکر شد، گاه تیر سیاست‌ساز به سنگ خورده و نمی‌تواند سیاستگذار را مجاب به تغییر رفتار خود کند. اینجاست که نظام مردم سالاری دینی، رهبران را به توده‌های مردم متصل ساخته و با استفاده از ابزارهای رسانه‌ای جامعه را به حمایت از سیاست‌های تجویزی فرا می‌خواند. این الگو هرچند بدیلی است که در برخی شرایط غیرقابل اجتناب می‌نماید اما باید توجه کرد که مسیری فرعی و احتیاطی به شمار می‌آید که درصورت تبدیل شدن به اصل، می‌تواند ماهیت اندیشکده را به سطح یک رسانه عمومی تقلیل دهد. در مقابل مسیری دیگر نیز برای مواجه شدن با چالش عدم اقبال به سیاست‌های تجویزی در میان تصمیم‌گیران وجود دارد و آن تلاش برای اثرگذاری روی نخبگان است. مجموعه‌های نخبگانی در واقع لایه میانی بین رهبران و توده‌های جامعه هستند که هرچند رهبران را از ارتباط‌گیری مستقیم مستغنی نمی‌سازد، اما می‌تواند بار بزرگی را از دوش آنها بردارد. لذا برای مجموعه‌ای که قصد دارد یکی از حلقه‌های مفقوده نهاد رهبری جامعه را بازسازی کند، توسعه دادن متناسب شبکه انسانی نخبگانی خود، یک فرض است، که علاوه بر فایده پیش گفته، سبب افزایش ظرفیت بهره‌وری خود مرصاد نیز خواهد شد.


گردآورنده: سعید دهقانی

اندیشکده مشیر را دنبال کنید