|
سدهی ۱۴میلادی آغازگر جنبشی فرهنگی در اروپا بود که دوران انقلاب علمی، اصلاحات مذهبی و پیشرفتهای هنری را به دنبال داشت. فرانسویها در قرن ۱۶ میلادی این جنبش را رنسانس به معنی تجدید حیات نامیدند. رنسانس یک تحول ۳۰۰ ساله است که خواستگاه آن فلورانس ایتالیا بود و به عصر روشنگری اروپا انجامید. اروپاییها در این دوره از زیر سلطه و خفقان کلیسا خارج میشوند و طلوع خورشید پیشرفت و توسعه را مشاهده میکنند.
در قرون وسطی در اروپا بحث دانشمندان بر سر این بود که مثلاً بر سر یک سوزن چند فرشته قرار دارد و مدتها سر این موضوع به بحث مینشستند ولی در همین زمان کشورهای مسلمان مانند ایران الکل را کشف میکنند و دانشمندانی همچون رازی و خیام در سرزمینهای اسلامی به کشف و گسترش علوم میپرداختند و این نشانهایی بر عقبماندگی اروپاییها از جهان اسلام بود. این عقبماندگی و خفقان و تاریکی ایجاد شده از جانب کلیساها باعث بهوجود آمدن یک جنبش دگرگونساز شد که آنها با این جنبش (رنسانس) توانستند این عقب ماندگی را جبران کنند. بهعنوان نمونه میتوان به کشف باروت اشاره کرد که در پی آن اسلحهها و توپها نیز ساخته شدند. این توپها را بر روی کشتیها سوار کرده و در کشتیرانی نظامی به پیشرفتهای زیادی دست پیدا کردند. آنها بهواسطه قدرت نظامی و دریانوردی خود به دیگر نقاط جهان دست پیدا کرده و سرزمینهای تحت استعمار خود را گسترش دادند و در نتیجه ثروت دیگر کشورها به اروپا سرازیر شد و این امر موجب آن گردید که به یکباره اروپاییها به پیشرفت و قدرت دستنیافتنی تبدیل شوند.
در این تحول اروپا، نمیتوان از قدرت تعلیم و تربیت غافل شد، چرا که برای تغییر بنیادی نیاز به آموزش و پرورش تمامی اقشار جامعه است و این خواسته بدون در نظر گرفتن آموزش همگانی میسر نمیگردد. مدارس در ابتدای دوره رنسانس مانند گذشته عمل کرده و دانشآموزان باید جملاتی را حفظ و به خاطر میسپردند که هیچ کارآمدی برای زندگی روزمره آنها نداشت و حتی معنی آن را نیز بهدرستی نمیدانستند. از این رو متولیان آموزش در تلاش بودند که نظام آموزشی در جهت اهداف خود به وجود بیاورند و اولین مدرسه که نام او نیز نویددهنده تغییر در نگرشهای قرون وسطی بود در شهر مونتانای ایتالیا در قرن ۱۵ به نام خانه شاد تأسیس شد. کودکان از شش سالگی تا اواسط دهه دوم زندگی خود در این مدارس مشغول آموزش دروسی مانند تاریخ، فلسفه، ریاضیات، هندسه، موسیقی و نجوم بودند.
قرن ۱۷ میلادی، قرنی است که در آن انقلاب آموزشی رخ میدهد و در این قرن افراد و فلاسفه بسیاری در جهت تحول آموزشی گام برمیدارند. یکی از این افراد آموس کمینیوس (Amos comenius) است که در آن دوران ایدهایی به عنوان آموزش توسط کتابهای مصور مطرح میکند، که این نوع آموزش توانست به مدت ۲۰۰ سال مورد استفاده قرار بگیرد. او بر این باور بود که آموزش مؤثر باید بر ذات کودک تأثیر بگذارد و با مشاهده اشیای واقعی یا مدل و تصویر، آموزشهای لازم را درک و بتواند آنها را با دنیای واقعی خود تطبیق دهد.
در اواخر دوره رنسانس قاره آمریکا توسط کریستوبال کلن (به اسپانیایی: Cristóbal Colón) کشف شد و به سرعت توسط اروپاییها متحول گشت و همچنین در این دوره استعمار اروپاییها مانند انگلیس، فرانسه و پرتغال از دیگر کشورهای جهان به اوج خود رسید و علت آن هم همانطور که قبلا گفته شد بهدلیل قدرت نظامی و دریانوردی این کشورها بود. همانطور که روح علم، تجاریسازی، سکولاریسم و فردگرایی در دنیای غرب به سرعت رشد میکرد، آموزش در مستعمرات در پی برطرف ساختن نیازهای دریانوردان، تجار، صنعتگران و مرزبانان بود. تأثیر این تحولات بر برنامه تحصیلی مدارس آمریکا بسیار سریعتر و گستردهتر از اروپا بود. آکادمی بنجامین فرانکلین (Benjamin Franklin) که در ۱۷۵۱ شکل گرفت اولین مدرسه متوسطهای بود که به رقابت با مدارس لاتین پرداخت. آکادمی فرانکلین همچنان برنامههای انسانی-مذهبی را ارائه میداد اما با تدریس تاریخ، جغرافیا، حسابداری، هندسه، جبر، نقشهبرداری، زبانهای مدرن و نجوم به نیازهای زندگی روزمره افراد نزدیکتر شد.
در دوران رنسانس در امر آموزش و پرورش، متولیان بیشتر مشغول پیدا کردن روشی مدرن و همسو با تحولات ایجاد شده بودند و در این امر به فعالیتهای زیادی پرداختند. تنوع روشهای آموزشی در این دوره به وفور قابل مشاهده است و در این بین نتایج و رویکردهای متفاوتی به دست آوردند که این نتایج و رویکردها تأثیرات بسیاری بر نظام تعلیم و تربیت اروپاییها در قرنهای بعدی گذاشت.
نویسنده: سیدمیلاد نوابی