cropped-cropped-نشانه-png-اندیشکده-2.png

اندیشکده مشیر

مرکز مطالعات آینده پژوهی و سیاست گذاری

اندیشکده مشیر

سیر تحول آموزش و پرورش در تاریخ بخش هشتم قرن پنجم تا قرن ۱۵ میلادی (قرون وسطی)

چاپ‌مقاله

سیر تحول آموزش و پرورش در تاریخ بخش هشتم قرن پنجم تا قرن ۱۵ میلادی (قرون وسطی)

در اوایل قرن پنجم میلادی، هم‌زمان با سقوط امپراتوری روم غربی توسط بربرها، شاهد آغاز یک دوره تاریخی به نام قرون وسطی هستیم. این دوره تا سقوط امپراتوری روم شرقی یعنی قرن پانزدهم میلادی به طول انجامید. قرون وسطی را عصر ایمان نیز می‌نامند و منظور از آن عصر حاکمیت دین مسیح و کلیسای مسیحی است. همانطور که در مطلب سیر تحول آموزش و پرورش بخش هفتم گفته شد، مسیحیت در دوهزار سال پیش در کشور یهودا که یکی از مستعمره‌های روم بود ظهور کرد و به‌مدت ۴ قرن در حالت محکومیت به سر برد ولی بالاخره در سال ۳۱۳ میلادی با پذیرش مسیحیت توسط امپراتور قسطنطینه، به عنوان دین رسمی امپراتوری روم قرار گرفت. به این ترتیب مسیحیت نه به عنوان یک ایدئولوژی مدعی حکومت بلکه به عنوان یک دین به امپراتوری روم پیوست. این اتصال در حقیقت تبدیل یک عقیده به نهاد بود که نهاد دینی جدیدی را ایجاد کرد و نهاد کهن حکومتی را قوت بخشید. با توجه به این شرایط کلیسا، حرکت پویای خود را برای تغییر اندیشه شرک به اندیشه الهی شروع کرد و طی قرن‌ها توانست تغییر مورد نظر خود را ایجاد کند. بسیار روشن است که در این مرحله گذار شرک به یکتا پرستی، تعلیم و تربیت نقش اساسی و پر اهمیتی داشته است.

تا قرن چهارم به‌جز مدارس اسکندریه، هیچ نظام گسترده‌ی آموزشی و تربیتی وجود نداشت؛ ولی در نتیجه اقدامات مذهبی و یکتاپرستی افرادی چون باسل، ژروم و آگوستین، صومعه‌ها ایجاد شدند که در ابتدا گستردگی آن‌ها در شرق روم بود و بعد از آن به غرب روم نیز گسترش یافت و بیش از ده‌ قرن به عنوان متولیان نظام تربیتی فعالیت کردند.

روش‌های تعلیم و تربیت در قرون وسطی را می‌توان به دو دسته تقسیم‌بندی کرد:

  • روش‌هایی که در آن وجه تعلیمی قالب است که عبارتند از: روش سخنرانی و تدریس کلاسی که بیشتر در مدارس به‌کار می‌رفت و روش مباحثه که اغلب در آموزش‌های عالی از آن استفاده می‌شد.
  • روش‌هایی که در آن وجه تربیتی غالب است که عبارتند از: روش الگو محوری که مهم‌ترین روش تربیتی در ادیان محسوب می‌شود. این روش در مسیحیت ابتدا توسط خود شخص حضرت مسیح و بعد از آن حواریون، عرفا، رهبانان و اساتید دین اعمال شده است. از دیگر روش‌های تربیتی می‌توان به موعظه و تذکر، روش خودسازی، روش محبت و عشق‌ورزی، تنبیه و تشویق اشاره کرد.

در بررسی روش‌های تعلیم و تربیت در این دوران متوجه می‌شویم این روش‌ها به تدریج از روش‌های تربیتی به روش‌های تعلیمی سوق پیدا کرده است. حضرت مسیح و حواریون بیشتر از روش‌های تربیتی استفاده می‌کردند، مانند ارائه الگو، موعظه، ذکر، محبت و عشق ولی بعد از اینکه کلیساها متولیان امر تعلیم و تربیت شدند، گرایش آن‌ها بیشتر به سمت تعلیم کتاب، مباحث عقلی-کلامی و سخرانی بوده است.

لازم به ذکر است که محتویات آموزشی در این دوران شامل کتاب مقدس و تعلیمات دینی، فلسفه یونان به خصوص منطق ارسطویی و در مواردی علوم دنیوی مانند: طب، موسیقی، ریاضیات و ستاره‌شناسی است. این نکته حائز اهمیت است که بدانیم یکی از افراد مهم که باعث ورود تفکرات افلاطونی و نو افلاطونی به عالم مسیحیت گردید قدیس آگوستین است. در قرن دهم تا دوازدهم میلادی که الهیات مسیحی شکل گرفته بود، علاوه بر محتویات آموزشی قبلی، آرای کلیسا و آگوستین نیز به عنوان الهیات کلیسا در نهاد‌های تعلیم و تربیت آموزش داده می‌شد.

در آن دوران دین و تعلیمات دین مسیحیت، مبنای تعلیم و تربیت قرار گرفته بود. در این مبنای تعلیم و تربیت، آرا و نظرات فلاسفه و کلیساها وارد شده و نتیجه بُروز این تعالیم را می‌توان در آثار هنری قرون وسطی (تمثیل‌هایی که از حضرت مسیح کشیده شده است یا معماری آن دوران) مشاهده کرد؛ چرا که خلق آثار هنری وسیله‌ایی است برای ابراز خویش، باورها، اعتقادات و آرمان‌ها.

با مطالعه قرون وسطی پی به این موضوع می‌بریم که کلیساها به‌وسیله تعلیم و تربیت توانستند، تفکرات ساخته شده از یک امپراتوری که سابقه و قدرت بسیار داشت را از بین ببرند و تفکرات دینی خود را جایگزین آن کنند و این امر نشانه‌ایی است از قدرت آموزش و پرورش که می‌تواند به عنوان یک ابزار انقلابی در اندیشه نسل‌ها ایجاد کند و یک جامعه را دگرگون سازد.


نویسنده: سید‌میلاد نوابی

اندیشکده مشیر را دنبال کنید